اشک
برای کسی که ارزش تف تو را هم ندارد
اشک ریختن دیوانگی است
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:طرفی , اشک ,
|
بکارت
آنشب که نگاهت
رخت توری ماه را
تباه کرد
من
بکارت نگاهم را
به مهر لبانت
بخشیدم
دار ...
چه کسی می گوید:
"بی گناه بردار نمی رود ؟"
من
بسیار گنجشک
بر دار دیده ام
راه
در راه
که گاه
خسته می شود نگاه
از بی انتهایی جاده
سر برمی تابم مسیر را
که سیر می کند
با من
بی من
پس در پسِ خود
می بینم خدا را
که چشم دوخته بر من
گرم می شوم
بی تاب از تب نگاهش
شتاب می گیرد گام
و راه که دورتر می
شود
ازمن
ازجاده
از نگاه ...
باران
کاغذ را
خط خطی میکنم
شعری نمیآید
کلافه میشوی
باران میگیرد
آهسته
دوست من
آهسته !
خدایان
صدای طپش نگاهت را
می شنوند
تقدیر
تقدیر
تیر خلاصی است
نقش بسته
بر پیشانی آدمی
اشکها ؛ ستاره ها
بازهم ستاره ها
از لابلای نگاهت دزدیده می شوند
قطره می شوند
می چکند
چکه
چکه
چکه
برخاطره خاک
و زمین
که چاک می زند
دل را
سینه را
تا نهال غربت تو را
در خاک کند .
عشق
چرا خدایان فکر می کنند
که عشق،
مثل نگاه آدم
که گاه گاه ،
بی اختیار و
بی هوا
برسرخی سیب حواء
می افتد
گناه ست !.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
کاغده پاره های
من و
آدرس
kaghazpare.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 27
بازدید کل : 4167
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1
Alternative content